دین اسلام با بیان فعالیتها و شیوه های نوین اقتصادی و نیز نهی از عده ای از شیوه های معاملاتی چون معاملات ربوبی موجب نگرشی نو به مساله اقتصاد گردید و با تکیه بر آموزه های الهی، فرهنگ جدیدی را در عرصه اقتصاد وارد نمود .
فرهنگ در لغت در معانی دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت[۱] و مجموعه آداب و رسوم[۲] به کار رفته است و در اصطلاح عبارت است از مجموعه معارف، عقاید، ارزشها، هنر، ادبیات، نظام سیاسى- اجتماعى، آداب و رسوم قومى، ابزارها و وسایل زندگى جمعى که انسانها در حیات خویش به دست مىآورند، و براى نسلهاى بعدى به میراث مىگذارند[۳].
اقتصاد نیز دارای معانی ای چون:میانه روی کردن، میانه روی در هر کار، باندازه خرج کردن، تعادل دخل و خرج را نگه داشتن[۴] میباشد.
اقتصاد نام یکی از رشته های علوم اجتماعی نیز هست که در باب کیفیت فعالیت مربوط به دخل و خرج ، چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانین حاکم بر موارد یاد شده به منظور تامین سعادت و ترقی جامعه و رفاه و آسایش افراد آن بحث می کند[۵]
با بررسی گستره مفهومی کلمه فرهنگ در می یابیم که این واژه،مفهوم اقتصاد به معنای لغوی را هم شامل می شود چرا که اقتصاد، فرهنگ صحیح دخل و خرج می باشد.
دین اسلام ضمن تایید بسیاری از شیوه های معاملاتی و فعالیتهای اقتصادی موجود در میان مردم، با بیان فعالیتها و شیوه های نوین اقتصادی و نیز نهی از عده ای از شیوه های معاملاتی چون معاملات ربوبی موجب نگرشی نو به مساله اقتصاد گردید و با تکیه بر آموزه های الهی، فرهنگ جدیدی را در عرصه اقتصاد وارد نمود .
با توجه به حساسیت اسلام در تنظیم روابط اجتماعی انسان ها، می توان شاخص های فرهنگی متعددی را در زمینه آداب و رسوم تعاملات اقتصادی پیدا کرد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می شود:
۱ دانستن احکام تجارت
از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم )منقول است که فرمودند:
الفقه ثمّ المتجر، فمن اتّجر بغیر فقه، فقد ارتطم فی الرّبا، ثمّ ارتطم.
اوّل فقه بعد تجارت، چرا که هر کس بدون آگاهى از فقه (و احکام شرعى تجارت و کسب) کسب و تجارت کند، گرفتار ربا مىشود و در آن فرو مىرود.[۶]
امام علی (علیه السلام )می فرمایند:
اى صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! که به خدا سوگند، «ربا» در این امّت پوشیدهتر از راه رفتن مورچه است بر روى سنگهاى صاف[۷].
دلیل این تأکیدها ، سختگیرى اسلام در باره حقوق مردم ، اجراى عدالت و زندگى در سایه قسط و عدل است. چرا که اگر مردم به حقوق خود در عرصه داد و ستد آشنا باشند هرگز نه حقی را ضایع می کنند و نه می گذارند که حقی از ایشان ضایع شود که نتیجه آن عدالت و امنیت است.
۲ کسب حلال
یکی دیگر از شاخص های فرهنگی اقتصاد اسلامی کسب حلال است .امام سجاد (علیه السلام) در این باره می فرمایند:
اما حق مال ودارائی به گردن تو آن است کـه از حلال کسب نمـوده و بـه حلال مصرف کنی و از آن استفاده صحیح نمائی که خیـر دنیا و آخرت را بـه دنبال داشته باشد[۸].
در شریعت اسلامی کسب در آمد از طریق برخی شغلها و یا از طریق انجام برخی از معاملات حرام اعلام شده است که به تعدادی از آنها اشاره می شود مواردی چون :
۱) اخذ اجرت برای انجام واجبات عینی
کسب در آمد از طریق کارهایی که انجام دادن آن بر شخص واجب عینى است حرام است.در مورد اعمالی که واجب کفایی نیز می باشد برخی از فقها بنابر احتیاط واجب قائل به حرمت هستند[۹].
۲) کهانت،قیافه و شعبده
کهانت به معنای کاری است که بواسطه آن برخی از جنیان به طاعت شخص در می آیند
قیافه به معنای نسب شناسی از طریق مشاهده برخی علامات و نشانه هاست.
شعبده نیز به کارهایی گفته می شود که بواسطه حرکت سریع دست ، حواس آدمی دچار اشتباه شده و آن کار را عجیب می پندارد.
اخذ اجرت برای این کارها و کار های حرام دیگری که در کتب فقهی به صورت تفصیلی شرح داده شده است ، حرام است[۱۰]
۳) انجام معاملات ربوی
أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا بقره/۲۷۵
خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام
خداى سبحان در این آیه در امر ربا خوارى شدتى به کار برده که در باره هیچ یک از فروع دین این شدت را به کار نبرده است مگر یک مورد که سختگیرى در آن نظیر سختگیرى در امر ربا است، و آن این است که:” مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند”، و اما بقیه گناهان کبیره هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سختگیرى هم کرده، و لیکن لحن کلام خدا ملایمتر از مساله ربا و حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد” زنا” و” شرب خمر” و” قمار” و” ظلم” و گناهانى بزرگتر از این، چون کشتن افراد بىگناه، ملایمتر از این دو گناه است.
و این نیست مگر براى اینکه فساد آن گناهان از یک نفر و یا چند نفر تجاوز نمىکند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مىگیرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حکومت بىدینان که آثار سوئش بنیان دین را منهدم مىسازد، و آثارش را به کلى از بین مىبرد و نظام حیات را تباه مىسازد، و پردهاى بر روى فطرت انسانى مىافکند، و حکم فطرت را ساقط مىکند، و دین را به دست فراموشى مىسپارد[۱۱]
۳ قناعت
یکی از آموزه های اسلام در ایجاد فرهنگ اقتصادی،سفارش به قناعت است.
قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک است [۱۲]و در اصطلاح به معنای بسنده کردن به حد ضرورت و افزون نطلبیدن است.حالتی برای نفس است که سبب اکتفای افراد به میزان نیاز و قدر ضرورت می شود[۱۳]
چرا که نفس بواسطه حس کمال جویی به دنبال بیشترین ها و بهترین ها می گردد در حالی که این ویژگی نفس در امور مادی رها شود موجب سرکشی آن شده و هرگز به آنچه که به دست آورده است رضایت نمی دهد.در حالی که این با هدف آفرینش انسان همخوانی ندارد و چه بسا او را به ورطه فساد و تباهی می کشاند.از این رو توصیه به قناعت و تربیت نفس برای رضایت به کم از جمله دستورات اخلاقی اسلام به منظور مهار زیاده خواهی های نفس است.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم )می فرمایند:
عزّت مردم با ایمان در بىنیازى از مردم است و آزادى و شرافت در پرتو قناعت بدست مىآید[۱۴]
و امام صادق (علیه السلام )فرمود:
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمود آدمیزاد! اگر از دنیا بقدر کفایت خواهى اندک و سبکتر چیز دنیا کفایتت کند، (چنان که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله زندگى میکرد)، و اگر بقدر کفایت نخواهى (و راضى نباشى) هر چه در دنیاست کافیت نباشد[۱۵].
۴ وفای به عهد
یکی دیگر از آموزه های فرهنگی اسلام مساله وفای به عهدها و عقدهایی می باشد که مردم با یکدیگر می بندند.خداوند متعال در اولین آیه از سوره مبارکه مائده می فرماید:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُود
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید
علت و ریشه این مطلب این است که بشر در زندگیش هرگز بى نیاز از عهد و وفاى به عهد نیست، نه فرد انسان از آن بى نیاز است، و نه اجتماع انسان چون وقتی در زندگى اجتماعى بشر دقیق می شویم می بینیم که تمامى مزایایى که از زندگى اجتماعى خود می بریم و همه حقوق زندگى اجتماعى ما که با تامین آن ،آرامش مىیابیم، بر اساس عقد اجتماعى عمومى و عقدهاى فرعى و جزئى مترتب بر آن عهدهاى عمومى استوار است و اگر به هر دلیلی این پیمانهاى عملى را بشکنیم، اولین چیزى را که شکستهایم مساله عدالت اجتماعى است در حالی که از نظر اسلام وفاى به عهدهاى اجتماعى مهمتر از وفاى به عهدهاى فردى است، براى اینکه عدالت اجتماعى مهمتر و نقض آن بلائى عمومىتر است[۱۶]
این نوشتار نیاز به تکمیل دارد
[۱] فرهنگ عمید،حسن عمید،انتشارات جاویدان،چاپ ششم،۱۳۵۱ ه ش،ج ۲ ص ۷۶۶
[۲] فرهنگ فارسی،محمد معین،انتشارات امیر کبیر،چاپ هشتم،ج ۲ ص ۲۵۳۸
[۳] جهانى سازى درعرصه فرهنگ و سیاست، مرتضى شیرودى ، ص ۱۷
[۴] فرهنگ عمید،ج ۱ ص ۱۲۴
[۵] فرهنگ فارسی، ج ۱ ص ۳۲۲
[۶] الحیاة ،اخوان حکیمى- احمد آرام،دفتر نشر فرهنگ اسلامى،تهران،۱۳۸۰ ش،ج ۵ ص ۵۵۵
[۷] حلیة المتقین،علامه مجلسی،انتخاب اول،چاپ اول،ص ۳۸۵
[۸] رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
[۹] ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی (ره)،ج ۱ ص ۵۶۷-۵۶۸
[۱۰] الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه،شهید ثانی،موسسه اسماعیلیان،ج ۲ ص ۶
[۱۱] تفسیر المیزان،علامه طباطبایی،ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى،دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین ،قم،۱۳۷۴ ش، چاپ پنجم،ج۲ ص ۶۲۸
[۱۲]ترجمه مفردات، ج۳، ص۲۵۳
[۱۳] مدیریت اصلاح الگوی مصرف از دیدگاه اسلام،جمعی از نویسندگان،نشر آموزش کشاورزی،ص ۲۳
[۱۴] الحدیث- روایات تربیتى،محمد تقى فلسفى،دفتر نشر فرهنگ اسلامى،تهران،ج۱ ص ۹۱
[۱۵] اصول کافى،کلینی (ره) ،ترجمه حاج سید جواد مصطفوى،کتاب فروشى علمیه اسلامیه،تهران،چاپ اول، ج۳ ص ۲۰۷
[۱۶] تفسیر المیزان، ج۵ ص ۲۵۹