سعید بهادری

۰۴مرداد
جناب آقای گلشنی در کتاب «از علم سکولار تا علم دینی میفرماید»:از نظر اسلام هیچ شاخه ای از دانش بالذات غیر مطبوع نیست زیرا دانش حکم نور را دارد و لذا همواره مطبوع است و به دلایل عرضی است که بعضی از شاخه های دانش، غیر مفید و یا نامطبوع به حساب می آیند. به عبارت دیگر در مقام کاربرد است که بعضی دانش ها به این دلیل که عمدتا وسیله شر واقع می شوند، غیر مفید و یا نامطبوع به حساب می آیند. اما همه دانش های مفید را می توان دینی تلقی کرد و طبقه بندی دانش به دینی و غیر دینی صحیح نیست .

بسم الله لرحمن الرحیم

حقیقت علم از دیگاه اسلام:

جناب آقای گلشنی دانش را فراتر از علوم طبیعی می دانند و معتقد است که دانش ابعاد گوناگونی دارد که یکی از انها علوم طبیعی است [1]

ایشان در این باره در کتاب «از علم سکولار تا علم دینی میفرماید»:

از نظر اسلام هیچ شاخه ای از دانش بالذات غیر مطبوع نیست زیرا دانش حکم نور را دارد و لذا همواره مطبوع است و به دلایل عرضی است که بعضی از شاخه های دانش، غیر مفید و یا نامطبوع به حساب می آیند. به عبارت دیگر در مقام کاربرد است که بعضی دانش ها به این دلیل که عمدتا وسیله شر واقع می شوند، غیر مفید و یا نامطبوع به حساب می آیند. اما همه دانش های مفید را می توان دینی تلقی کرد و طبقه بندی دانش به دینی و غیر دینی صحیح نیست .[2]

دلیلی را که ایشان بر نادرستی این تقسیم بندی ارائه می دهند چنین است:

اولا: طبقه بندی علوم به شرعی و غیر شرعی (و یا دینی و غیر دینی) را نمی پسندیم زیرا این طبقه بندی این توهم را به پیش می آورد که علوم غیر شرعی از اسلام بیگانه اند و این با جامعیت اسلام جور در نمی آید.

ثانیا: این تقسیم بندی مطابق با کتاب وسنت نیست چرا که:

1)    در بسیاری از آیات و روایات علم به صورت مطلق مطرح شده است.

قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ   (زمر /9)

بگو آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند تنها خردمندانند که پندپذیرند.

حدیث نبوی: ( من سلک طریقا یلتمس به علما سهل الله له طریقا الی الجنه )

« اگر کسی راهی را برای طلب علم پیش گیرد خداوند راه بهشت را برای او آسان فرماید »

2)    بعضی از آیات و روایات صراحت دارند که منظور از علم تنها علم اصول عقاید و احکام شرعی نیست.

... قال یا ایها الناس علمنا منطق الطیر و اوتینا من کل شی ان هذا لهو الفضل المبین (نمل/ 16).

و [حضرت سلیمان علیه السلام ] گفت :ای مردم ما را زبان پرندگان آموختند و از هرگونه نعمت عطا کردند و این فضیلت آشکاری است.

می بینیم که حضرت سلیمان علیه السلام دانستن زبان پرندگان را فضیلت می شمارد

احادیثی نظیر:

«اطلبوا العلم و لو بالصین فان طلب العلم فریضه علی کل مسلم»

علم را بجویید گرچه مستلزم رفتن به چین باشد چه طلب علم بر هر مسلمانی واجب است

... واضح است که چین در آن زمان مرکز علوم دینی نبوده است بلکه به خاطر صنعتش شهرت داشته است و نیز واضح است که احکام شرعی و اصول عقاید را از هرکس و از جمله کفار و مشرکین نمی توان فرا گرفت.

3)    میراث گرانبهایی که از دانشمندان مسلمان چند قرن اول هجری باقی مانده دلیل بر عدم انحصار علوم به علم شرایع و احکام حلال و حرام نیست.

4)    کنار گذاشتن یک دسته از علوم با این استدلال که معارف خاص مذهبی فضیلت بیشتری دارند درست نیست زیرا هر علمی که برای حفظ کیان و رفع نیاز های جامعه اسلامی مفید باشد فرا گرفتن آن بر امت اسلامی واجب کفایی است[3]

از این رو ایشان علم را عبادت می داند چرا که عبادت مشتمل بر هر عملی است که ما را به خدا نزدیک می سازد. عبادات معمولی تنها یک راه عبادت خداوند به حساب می آیند. مطالعه طبیعت، که راه مهمی برای کشف عظمت، دانش و قدرت بی منتهای خداوند است نوع دیگری از عبادت است[4].

ایشان معتقدند که ما هم در وجه استفاده از علم در جهت رفع نیازمان، خودکفایی مان و خودکفایی کشور کوتاهی کرده ایم و هم سخن امیر المؤمنین را که مطالعه صنع الهی عبادت مهمی است، فراموش کرده ایم. یعنی ما تقلید وار داریم به سراغ علم می رویم. هر کاری هم که می کنیم در واقع ادای غرب را در می آوریم در حالی که علم از نظر اسلامی هم اصالت دارد و هم محدودیت هایش از نظر اسلام روشن تر از مکاتب غربی است[5].

در نتیجه معنای علم را فراتر از معنای امروزی (علوم طبیعی) می دانند و معتقدند که علم به معنای امروزی و رایج حتما باید مکمل داشته و جان بینی جامع تری بر آن حاکم باشد.

بسیاری از دانشمندان چه مسلمان و چه مسیحی معتقدند که علم نمی تواند دین را نادیده بگیرد[6]

 

رابطه علم و دین

 دیدگاه های موجود در رابطه علم ودین بر اساس تقسیم بندی ایان باربور بر 4 دستۀ:

1)    تعارض

2)    استقلال

3)    گفتگو (تعامل)

4)    وحدت

تقسیم می شود.[7]

لکن آقای گلشنی بعد از ذکر موارد فوق در پاسخ به چگونگی رابطه علم و دین مقوله پنجمی را اضافه می کنند و در این باره می فرمایند:«من معتقدم که علم جزء دین است و تلقی من از رابطه علم و دین این است که کار علمی بخشی از وظیفه دینی است[8]

ایشان علم را در عرض دین نمی دانند بلکه در طول آن قرار می دهند لذا به طور کل تعارض را منتفی می دانند[9].

در توضیح این نحوه از رابطه می فرمایند:

یکی از کارهای یک مسلمان کاوش طبیعت است ،...من فعالیت علمی را بخشی از دین می دانم منتها با ابزار خودش! ابزار خودش هم همان «سیروا فی الارض» تجربه است، کار نظری است و نتیجه گیری است؛... حرف من این است که اگر کسی مسلمان باشد و تفکر الهی بر او حاکم باشد، اصلا علم غیر دینی برایش مطرح نیست، آن تجارب را می بیند و در پرتو جهان بینی خودش قضاوت می کند که فلان نظریه را بپذیرد یا نپذیرد و یا اصلاحش کند. مشکل ما که مسئله علم دینی و غیر دینی را مطرح می کنیم این است که الان عده کثیری در جهان و از جمله در کشور خودمان، جهان بینی حاکم بر علم را پذیرفته اند.

... عقیده من این است که اسلام یک چیز یکپارچه است، تکلیف دنیا و آخرت را روشن کرده و فعالیت علمی هم یکی از آن فعالیت هاست... .

نتیجه این نگاه در دو جا ظاهر می شود:

1)    در کاربرد: از علم در نابودی انسان و حیوان و محیط زیست بهره نمی برد.

2)    در جهت استنتاج: در این جا هم حواسش جمع است که خلاف مبانی جهان بینی اش نتیجه گیری نکند، اتفاقا آن مبانی، با اموری سرو کار دارد که به هیچ وجه دست تجربه به آنها نمی رسد. در این موارد مکتبی که طرف [شخص] به آن وابسته است برایش تصمیم گیری می کند[10]

چیستی علم دینی

علم دینی یا علم اسلامی علمی است که در خدا شناسی و رفع نیازهای مشروع فردی و اجتماعی جامعه اسلامی موثر باشد.البته محدود کردن علم اسلامی به معارف خاص دینی بسیار تنگ نظرانه است و با قرآن و سنت اسلامی مطابقت ندارد.به قول استاد شهید مرتضی مطهری (در سخنرانی مورخ 29 دی ماه 1340 ه.ش):

اساسا این تقسیم درستی نیست که ما علوم را به دو رشته تقسیم کنیم،علوم دینی و غیر دینی تا این توهم برای بعضی پیش بیاید که علومی که اصطلاحا علوم غیر دینی نامیده می شود از اسلام بیگانه اند جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا می کند که هر علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علم دینی بخوانیم.[11]

با توجه به آنچه در معنای علم و حقیقت آن از دیدگاه اسلام گذشت و بیان شد که دکتر گلشنی معنای علم را گستر ده تر از علوم تجربی  میداند در معنای علم دینی نیز می فرمایند:«در واقع همه دانشها را می توان در یک چهار چوب متافیزیک دینی جای داد... ،منظور ما از علم دینی ،علمی است که جهان بینی الهی بر آن حاکم است بینشی که خدا را خالق و نگهدارنده جهان می داند،عالم وجود را به عالم مادی منحصر نمی کند ،برای جهان هدف قائل است و به یک نظام اخلاقی اعتقاد دارد.[12]»

پس ایشان علم دینی را نتیجه تاثیر متافیزیک دینی (جهان بینی دینی)در علم می دانند لکن این بدان معنا نیست که آزمایشگاه و نظریه های فیزیکی کنار گذاشته شوند یا به طریقی جدید دنبال شوند و این نیست که فرمولهای شیمی و فیزیک یا کشفیات زیست شناسی را از قرآن و سنت استخراج کنیم بلکه منظور قرار دادن کلیت قضایا در یک متن متافیزیکی دینی است.[13]

 

انواع تأثیر گذاری دین بر علم

ایشان در بیان جایگاه علم دینی می فرماید:

علم دینی از دو لحاظ قابل طرح است:

1-     پیش فرض های متافیزیکی علم می تواند متاثر از جهان بینی دینی باشد

2-     بینش دینی در جهت گیری های کاربردی علم مؤثر است[14]

در بیان قسمت اول می فرماید:

علت اینکه مساله علم دینی در این زمان مطرح می شود این است که شما صرفا نمی توانید بر داده های تجربی متوقف شوید و گاهی اوقات مجبور هستید این داده ها را تعمیم دهید و در این تعمیم، خود علم گویا نیست و تجربه دستش کوتاه است. به طور اتوماتیک یا متوقف می شوید یا به بعضی از پیش فرض های فلسفی متوسل می شوید. اینجاست که آنهایی که معتقد به دین هستند باید به جهان بینی دینی رجوع کنند[15] در نتیجه علم دینی تحت الشعاع یک متافیزیک خدا باور قرار می گیرد[16]

در بیان قسمت دوم می فرماید:

در مورد کاربرد های علم: علم فعلی قیدی ندارد که کجا به کار برده شود و این که این اسلحه بیولوژیکی ساخته شود و عده زیادی انسان را هم از بین ببرد ،خیلی برای سازنده اش مطرح نیست در صورتی که علم دینی جلو این را می گیرد و می گوید علم ما نباید باعث تخریب محیط شود[17] و علم را به راه هایی که هر دو سعادت دنیوی و اخروی انسان تأمین شود سوق می دهد[18].

علت مخالف با علم دینی

با محدود شدن گستره مفهوم علم دینی در جهان اسلام و پیدایش علم جدید و حاکمیت علم زدگی در قرون اخیرعلم در جهان اسلام سکولار شدکه این خود تبعاتی داشت[19].

1 علم زدگی و سوء استفاده ار اعتبار علم:

به دلیل موفقیت های علم تجربی در بعد های نظری و عملی یک علم زدگی فوق العاده  در بعضی از عالمان مسلمان به وجود آمده و همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است  به طوری که اگر کسی تخصصی در یکی از علوم تجربی داشته باشد هر نوع عقیده ای که ابراز کند، هر چند خارج از حوزه تخصصش باشد وزنه دارد بدین ترتیب عده ای با سوء استفاده از اعتبار علم حتی بعضی از مسلمات دینی را هم مورد تشکیک قرار داده اند و می دهند[20].

2 بحران هویت

الان بسیاری از جوامع اسلامی به علت عقب افتادگی در زمینه های علمی و فنی دچار تزلزل هویتی شده اند و فکر می کنند که چون پیشرفت غرب مدیون علم است باید علم غربی را دربست پذیرفت و هر چیزی را که با آن در تعارض است و یا کاری ندارد کنار گذاشت بنابر این چون علم سکولار غربی کاری با دین ندارد اهمیت اندیشه دینی در این جوامع کم تر شده است.[21]

3  رواج نسبی گرایی در زمینه معتقدات دینی

 با حاکمیت علم سکولار و اطلاق انگاری آن، در زمینه ی ارزش ها و علوم دینی، نسبی گرایی و تکثر گرایی ترویج می گردد و در جهت استدلال گفته می شود که د رمورد علم اتفاق نظر وجود دارد اما در زمینه معتقدات یا احکام دینی اختلاف نظر است.[22]

4 منحصر کردن حوزه دین به امور اخلاقی و اخروی[23]

عده ای تحت تأثیر توفیقات علم سکولار این اندیشه را رواج داده اند که دنیا را باید با علم (به مفهوم رایج آن) اداره کرد و دین صرفا به کار آخرت می آید[24]

با توجه به سکولار بودن علم در قرون اخیر دو نوع نگاه در جهان اسلام نسبت به این علوم صورت گرفت:

1 عده ای تحت تأثیر پیشرفت های علوم و فنون در غرب {قرار گرفتند} و بدون آگاهی از محدودیت های علوم تجربی، کور کورانه دلباخته آن شدند...[25]

2 از طرف دیگر عده ای از متفکران دینی بابی اعتنایی و تحقیر با علوم طبیعی برخورد کردند...[26]

در نتیجه وقتی این روزها صحبت از اسلامی شدن دانشگاه ها یا اسلامی شدن علم می شود عده ای از سؤالات و انتقادات و شبهات زیر مطرح می شود:

§         مگر فیزیک یا جامعه شناسی و ... اسلامی و غیر اسلامی دارد؟

§         علم می خواهد به عقب برگردد!

§         علم و دین ارتباط موضوعی ندارند ،پس آنها نمی توانند اثری بر هم داشته باشند.

§         غرض از اسلامی شدن دانشگاهها این است که همه افکار دانشگاهیان را در قالب های از پیش ساخته شده بریزند.

§         منظور از اسلامی کردن مقابله با اندیشه های متباین با اسلام و ایجاد خفقان فکری است.

این ناقدان ،طرفداران اسلامی شدن دانشگاهها یا اسلامی کردن علم را به قشری گری و انحصار طلبی متهم کرده اند.از طرف دیگر عده ای از طرفداران یا مبلغان اسلامی کردن دانشگاهها ،اسلامی کردن محیط های آموزشی را به صورت های زیر تعبیر کرده اند:

§         منظور از اسلامی کردن علم ،پرداختن به معجزات علمی قرآن و سنت است.

§         منظور این است که کتابهای درسی علوم ،حاوی براهین اثبات وجود خدا باشند.

§         منظور این است که تعالیم دینی را در بحث های علوم بگنجانند.

§         منظور این است که منشا علوم به دانشمندان اسلامی نسبت داده شود.

از نظر ما این شبهات یا اظهار نظرها ناشی از سوء برداشت است و مسئله اسلامی کردن علم یا اسلامی کردن دانشگاهها بد تعبیر شده است.بسیاری از دانش پژوهان ما از این نکته مهم غافلند که انتخاب بین نظریه های علمی متاثر از پیش فرض های متافیزیکی پژوهشگر است.آنها می گویند تجربه ،تجربه است،آمریکایی  و ایرانی ندارد.اما غافلند از اینکه نتایج یک تجربه را می توان در پرتو جهان بینی های مختلف  به صورتهای متفاوت تعبیر کرد و این طور نیست که برداشتی که توسط علما از تجارب عرضه می شود تماما نتیجه تجربه باشد.تجربه با ماده هرگز این را نمی رساند که غیر ماده وجود ندارد .پس اگر کسی جهان را تعبیر مادی کرد و هستی را صرفا به ماده تقلیل داد ،این نتیجه مستقیم تجارب فیزیکی نیست .البته اگر فیزیک در حد تجربه باقی می ماند ،اسلامی و غیر اسلامی نداشت .اما نتیجه گیری های عام از آزمایش ها همواره در چهار چوب متافیزیک (مرئی یا نامرئی) حاکم بر علم صورت می گیرد.[27]



[1]  فعالیت علمی عین دینداری است ،گفتگوی تبیان با دکتر مهدی گلشنی،www.tebyan.net

2از علم سکولار تا علم دینی ص 71 [2]

3 قرآن و علوم و طبیعت ص  9_14  [3]

4 از علم سکولار تا علم دینی ص  72،  [4]

5 علـم و دین در دیدار با دکتر مهدی گلشنی، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره 64، اسفند 1387 www.maarefmags.com

[6] فعالیت علمی عین دینداری است ،گفتگوی تبیان با دکتر مهدی گلشنی،www.tebyan.net

[7]  از علم سکولار تا علم دینی ص51-54

[8] فعالیت علمی عین دینداری است ،گفتگوی تبیان با دکتر مهدی گلشنی،www.tebyan.net

[9] از علم سکولار تا علم دینی ص 58

[10] علـم و دین در دیدار با دکتر مهدی گلشنی، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره 64، اسفند 1387 www.maarefmags.com

11 از علم سکولار تا علم دینی ص175-176

13 از علم سکولار تا علم دینی ص171

 

[14] از علم سکولار تا علم دینی ص 158

[15] علـم و دین در دیدار با دکتر مهدی گلشنی، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره 64، اسفند 1387 www.maarefmags.com

[17] علـم و دین در دیدار با دکتر مهدی گلشنی، ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف شماره 64، اسفند 1387 www.maarefmags.com

19از علم سکولار تا علم دینی ص 9-35

 20همان ص 35

21همان ص 37

22همان ص 38

23 همان ص 35

24 همان ص 42

25 همان ص 131

26همان ص 132

[27] همان ص156-157

 

۹۲/۰۵/۰۴ موافقین ۱ مخالفین ۰
سعید بهادری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی